سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مناجات پایان سالی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : بردیا محمدی
نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه
وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
قالب شعر : غزل

بهاران قَد عَلم کرده، ولی رنگ قیامَ‌ت نیست           قبای سبز پوشیده درختی که به نام‌َت نیست

چه معنا می‌دهد عیدی که یارت را نمی‌بینی           چه دارد هفت‌سینی که در آن سروِ امامَ‌ت نیست


بساط این دُکان‌داران پشیزی هم نمی‌ارزد           زمانی که متاع آن کتابی از کلام‌َت نیست

مقام جبرئیلی هم بیابد، باز بیاجر است           پری که استراحت‌گاه آن بالای بام‌َت نیست

گناه روسیاهی مثل من صحرانشین‌ات کرد           بمیرد نوکرت ارباب، این شأن مقام‌َت نیست

همین که دست من را رو نکردی از تو ممنونم           تو آقایی ‌و غیر از آبروداری مرامَ‌ت نیست

دمِ تحویل سال کهنه، نـُو کن کاسۀ ما را           نمی‌خواهیم ظرفی را که در حدِّ طعام‌َت نیست

به گریهکردن یعـقوب‌هایت اعـتنایی کن           اگرچه این طریق‌ عاشقی ‌کردن به کام‌َت نیست

کسی این آخر سالی مرا گردن نمی‌گیرد           به جز تو هیچکس پشت و پناه این غلام‌َت نیست

بساط کفْن و دفنم کاش در خاک نجف باشد           جز این هیچ اتفاقی در خُورِ حُسن ختام‌َت نیست

اگر امسالِ ما بی کربلا باشد، بُکُش ما را           که این جا ماندن هر سال، کم از قتل‌عام‌َت نیست

تو را جان‌ِ همان گودال‌رفته، خواهشاً برگرد           به لب‌هایش قسم دردی چو دوریِ مدام‌َت نیست

همان شاهی که دیگر بعد غارت بی‌عمامه شد           همان جسمی که دیگر بعد مرکب‌ها سلامَت نیست

نقد و بررسی